این سخنرانی نوام چامسکی در تاریخ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۵ در سالن مدرسۀ نوین آمریکا ایراد شده است که با ترجمه سید مسیح میرجعفری آن را می خوانید:

چامسکی

نقش قدرت متمرکز در شکل‌دهی چارچوب ایدئولوژی که بر ادراک، تفسیر، بحث و انتخاب عمل مسلط است، بیش از حد آشناست و نیاز به اظهار نظر  ندارد. امشب می‌خواهم دربارهٔ  یک مثال مهم بحث کنم امّا در ابتدا، چند کلمه در مورد یکی از باهوش‌ترین تحلیلگران این روند، جورج اورول سخن می‌گویم.

اورول به دلیل انتقادات کنایه‌آمیز از نحوهٔ کنترل فکر با زور تحت حاکمیت پادآرمان شهرهای توتالیتر، مشهور است. اما بحثِ او دربارۀ چگونگی دستیابی به نتایج مشابه در جوامع آزاد بسیار کمتر شناخته‌شده است. البته او از انگلیس سخن نمی‌گوید و  نوشته است: اگرچه این  کشور کاملاً آزاد است، اما  می‌تواند عقاید نامطبوع را بدون استفاده از زور سرکوب کند. وی  چند مثال می‌زند و مقداری توضیح می‌دهد که بسیار جالب است. یکی از اظهار نظرهای ویژهٔ وی مربوط به مشاهداتش در مورد آموزش با کیفیت در بهترین مدارس است، جایی که به شما تلقین می‌شود موارد خاصی وجود دارد که نمی‌توان آنها را به سادگی به زبان آورد یا  حتی نمی‌توان دربارهٔ آن  فکر کرد. یکی از دلایلی که به این مقالۀ توجه زیادی نشده است، این است که این مقاله به موقع  منتشر نشده بلکه ده‌ها سال بعد در مقالات منتشر نشده وی یافت شده است. این بحث او مقدمه‌ای برای مزرعه حیوانات شد که هجو تلخ او  از توتالیتاریسم استالینی است. اینکه چرا این مقاله منتشر نشده، نامشخص است اما ظاهراً می‌توانید آن را حدس بزنید. 

مشاهدات اورول دربارهٔ کنترل فکر تحت آزادی، بحث و جدال امروز دربارۀ توافق هسته‌ای با  ایران را به یاد ما می‌آورد که موضوع مهم این روزهاست. باید بگویم این بحث در حال حاضر تنها در ایالات متحده در جریان است. درجاهای دیگر دنیا با این معامله با خوش‌بینی و خیالی‌آسوده رفتار شده و حتی با بررسی پارلمانی هم رو به رو نشده‌است (برای مخاطب واضح است که منظور پنج سوی دیگر توافق است و نه ایران –م-). این یکی از نمونه‌های بارزِ مفهومِ مشهورِ استثناگرایی آمریکایی است.  

این واقعیت که آمریکا یک کشور استثنایی است، تقریباً توسط هر شخصیت سیاسی مرتباً تقویت می‌شود و به نظر من این امر در مورد روشنفکران برجستهٔ دانشگاهی و عمومی آشکارتر صدق می‌کند. می‌توانیم در این مورد به صورت اتفاقی مواردی را  انتخاب کنیم تا دقیق‌تر به موضوع پی ببریم. به عنوان مثال یک استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد را در نظر بگیرید که یک محقق برجسته لیبرال و مشاور دولت است. او در مجلهٔ معتبر هاروارد، "امنیت بین‌المللی" قلم می‌زند و در آنجا توضیح می دهد که ، بر خلاف سایر کشورها ، "هویت ملی" ایالات متحده "توسط مجموعه ای از ارزش های سیاسی و اقتصادی جهانی" ، یعنی "آزادی ، دموکراسی ، برابری ، مالکیت خصوصی و بازار" تعریف می‌شود. بنابراین ایالات متحده وظیفهٔ جدی دارد که "برتری بین‌المللی" خود را که به نفع جهان است، حفظ کند. و از آنجا که این یک موضوع تعریف شده‌است، ما می‌توانیم از کار خسته‌کنندۀ تأیید تجربی صرف نظر کنیم، بنابراین من هیچ‌وقتی را صرف این کار نمی کنم.

یا بیایید به مجله برجسته روشنفکر چپ لیبرال ، The New York Review ، نگاه کنیم. در آنجا ، دو ماه پیش، از رئیس سابق بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی خواندیم که "کمک های آمریکا به امنیت بین المللی، رشد اقتصادی جهانی، آزادی و رفاه بشری بدیهی است که بی نظیر بوده و چنان واضح و روشن به نفع دیگران است که آمریکایی ها مدت‌ها اعتقاد داشتند که [ایالات متحده] یک کشور کاملا متفاوت است." در حالی که دیگران منافع ملی خود را پیش می‌برند، ایالات متحده "تلاش می کند تا اصول جهانی را پیش ببرد." هیچ مدرکی در این زمینه ارائه نمی‌شود زیرا این مسئله  یک موضوع تعریف شده‌است و ادامه آن بسیار آسان است.

منصفانه است که بگوییم که استثناگرا بودن آمریکا، استثنایی نیست. استثناگرایی آمریکایی، برای هر قدرت بزرگی استاندارد بوده‌است و در سایر دولت‌های امپرطوری مانند انگلیس، فرانسه و دیگران، در روزهای خوششان وجود داشته‌است. حتی از چهره‌های بسیار شریفی که ممکن است از آنها انتظار بهتری داشته باشیم نیز این استثناگرایی سر زده است. به عنوان مثال، جان استوارت میل، در انگلیس نمونه‌ای خوب در این زمینه است.

 از برخی جهات ، در  استثنایی بودن آمریکا تردیدی نیست. من فقط به یک مثال اشاره کردم: توافق هسته‌ای فعلی ایران. اکنون، در این موضوع استثنایی بودن ایالات متحده، در انزوای آن، چشمگیر و آشکار است. در واقع موارد زیادی وجود دارد، اما این همان موردی است که می‌خواهم امشب دربارۀ آن فکر کنم. و در واقع، انزوای ایالات متحده ممکن است به‌زودی افزایش یابد. سازمان جمهوری‌خواه، من از به‌کار بردن واژه "حزب" جمهوری‌خواه دریغ می‌کنم زیرا جمهوری‌خواهان دیگر خاصیت‌های یک حزب را ندارد. آنها در پی تحلیل بردن این قرداد هستند. از طرق جالب، با نوعی اتفاق آرا که در احزاب سیاسی نمی‌یابید ، اگرچه در سازمان های سابق مانند حزب کمونیست قدیمی آشنا است - تمرکزگرایی دموکراتیک ، همه باید همان حرف را بزنند. این یکی از نشانه های بسیاری است که نشان می‌دهد جمهوری خواهان علی‌رغم ادعاها، اظهارنظرها و موارد دیگر، به معنای عادی دیگر یک حزب سیاسی نیستند.

کد خبر 595596

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha